به گزارش خبرنگار نقطه تسلیم، پدیده بلاگری چندی است که در فضای مجازی کشور گسترش یافته و در همه حوزهها شامل آشپزی، آرایشگری، مد و لباس، طبیعت گردی، غذا و مواردی که فهرست بلند بالایی دارد، فعالیت گستردهای را به خود اختصاص داده است.
رشد و توسعه یک کسب و کار موضوعی مهم در اقتصاد به شمار میرود، با این حال اگرچه بلاگری نیز به برخی کسب و کارها رونق بخشیده است، اما همواره با آسیبها و تبعات بسیاری همراه است.
متاسفانه این روزها تولید کننده محتوا در فضای مجازی برای جذب مخاطب دست به هر کاری میزند، از ریختن برخی از مواد غذایی مختلف بر سر تا کارهای عجیب و غریبی که در حالت عادی دیده شدن آن از یک انسان بعید به نظر میرسد.
حتی برخی از بلاگرها پا را از این نیز فراتر گذاشته و برای افزایش دنبال کنندههای خود و شهرت بیشتر به تولید محتواهایی اقدام میکنند که رگههایی از هنر اروتیک را در خود جای دارد و به رژیم مجازی برخی مخاطبان در فضای مجازی تبدیل شده است.
از آنجایی که محتوای مبتذل به اندیشه و روان نسل جوان و نوجوان آسیبهای جدی وارد میسازد، تداوم روند کنونی میتواند در آینده مخاطره برانگیز و حتی زمینه ساز فساد و انحرافات اجتماعی در نسل نوجوان باشد.
از آسیبهای دیگر عرصه ولنگار بلاگری میتوان به تغییر رژیم رسانهای کاربران، تغییر فرهنگ و تبعیت بدون چون و چرا از رفتارها و گفتارهای بلاگرها اشاره کرد که گاهی در موقعیتهای اجتماعی و سیاسی حساس بر خلاف منطق، عقلانیت و منافع کشور حرکت میکنند.
به همین بهانه و برای بررسی عمیق تر این موضوع به سراغ مسوول مرکز بانوان سازمان فضای مجازی سراج استان قزوین رفتیم؛ شاهده طاهری در ادامه به سوالات خبرنگار نقطه تسلیم پاسخ میدهد:
نقطه تسلیم. تبلیغات مجازی بلاگرها و آرایشگران زن را از آثار متاثر بر سلامت روان چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر از بلاگرهایی که تخصص مورد نیاز جامعه را با تعاملات درست انسانی انجام میدهند و برای حل مسائل پیرامون خود فعالیت میکنند بگذریم، بخشی از فضای مجازی امروزه به تولید محتوای مستهجن اختصاص یافته است.
هنگامی که لایک و کامنت بلاگرهای فرهیخته و بلاگرهای مبتذل را مقایسه میکنیم، متوجه تغییر ذائقه مخاطب میشویم که همین قشر به رشد و توسعه آنها دامن زده است.
نمیتوان گفت که ذائقه فقط از سمت مخاطب است، اما فرهنگسازی و ذائقهسازی از طرف تولید کنندهها بسیار حایز اهمیت خواهد بود.
بلاگرها توجه ویژهای به تکنیکهای اقناع دارند که انسان را با خود همراه میکنند، مانند جذابیت، زیبایی و توجه به تمایلات سرکش جنسی؛ این موارد به ویژه در کسانی که در رشد تقوایی خود دقت ندارند، بسیار تاثیرگذار است.
بلاگرها توجه ویژهای به تکنیکهای اقناع دارند که انسان را با خود همراه میکنند، مانند جذابیت، زیبایی و توجه به تمایلات سرکش جنسی
این محصولات را در قالبهای مختلفی به ویژه در بین آرایشگران میبینیم که خروجیهای کار آنها به شکل مبتذل عرضه شده و ذائقهسازی صورت میگیرد.
در این بین شیطنت الگوریتم سکوهایی مثل اینستاگرام را نیز میبینیم که محتوای اروتیک را در حباب اطلاعاتی مخاطبان ایرانی قرار میدهند.
پس ما میتوانیم این نگاه را تقویت کنیم که به جز تقاضای بخشی از مخاطبان، این بلاگرها و این الگوریتمها هستند که ذائقهسازی کرده و تمایل را ایجاد میکنند و این تکرار و عادت به مصرف این نوع محتوا، همنوایی آنها را با این جریان بیشتر میکند.
نقطه تسلیم. جلوه گری و اروتیسم چرا در فضای اینستاگرام ایران جای گرفت؟
حال که این ذائقه ایجاد شده و کسب کار بلاگرها رونق گرفته است، باید این سوال را بپرسیم که چرا از آن استفاده نکنند! بازدیدهای محتوای مبتذل که تبلیغات کسب و کارها را نمایش میدهد آماری میلیونی دارد و این یک سرمایه بزرگ برای تولید کننده محسوب میشود.
نقطه تسلیم. ممکن است افرادی که به ساخت و تولید محتوای محرک اقدام میکنند، اظهار کنند که اطلاعی در این رابطه ندارند، آیا صحت دارد؟
تعاملات، دایرکتها، لایکها، کامنتها و به اشتراکگذاریهای چنین محتواهایی نشان میدهد که بلاگرها مایل به ساخت چنین محتوایی هستند، حتی بخشی از بلاگرها دایرکتهایی که محتوای جنسی و اروتیک دارند را با افتخار منتشر کرده و واکنش مثبتی به آن نشان میدهند.
در دنیای کسب و کار فعلی که بدون اشراف به روشهای اقناع و جذب مخاطب نمیشود رشد کرد، هر روشی بدون قدمهای حساب شده محکوم به شکست است و این اظهارنظر بلاگرها که از آثار مخرب چنین تولیداتی بی خبرند، کاملا منتفی است.
نقطه تسلیم. آثار مخرب محتواهای هنجارشکن و مغایر با اخلاق چه آسیبهایی به دنبال دارد؟
یکی از آسیبهای بزرگ چنین محتواهایی عدم رضایت از خود است، وقتی ذهن افراد به این محتواها عادت میکند، دیگر خود واقعیاش را نمیپذیرد و معیار زیبایی و جذبش توسط جامعه برای او تغییر میکند، در چنین شرایطی همواره تمایل دارد به هر روشی که شده به بلاگر مورد علاقه خود شبیه شود.
مخاطب وقتی ظاهر خود را در آینه میبیند، حس میکند که مورد تحسین جامعه نیست و از خودش دور شده است، اوضاع زمانی وخیم میشود که در بستر خانوادهها بررسی میشود و دیده میشود چنین افرادی همسرشان را آن گونه که هست نمیپذیرند و در نهایت پایههای زندگی سست میشود.
افراد به مرور وقتی توجه زیادی به یک بلاگر میکنند به او اعتماد میکنند؛ بزرگترین سرمایه بلاگرها اعتماد است و بلاگر به هر روشی سعی میکند مخاطبش را نگه دارد و به این توجه نمیکند که چه بلایی سر او میآورد، چون اصلا برای او مهم نیست.
بزرگترین سرمایه بلاگرها اعتماد است و بلاگر به هر روشی سعی میکند مخاطبش را نگه دارد و به این توجه نمیکند که چه بلایی سر او میآورد.
این اعتماد جایی خودش را نشان میدهد که افراد این حجم از کامنتها، بازدیدها و لایکها را میبینند و راغب میشوند به بلاگر محبود خود پیام بدهند و زمانی که بلاگر آن تعاملات را منتشر میکند، افراد زیادی را به سمت خودش دعوت میکند و افراد بیشتری به محتوای او واکنش نشان میدهند که این برای او اتفاق مهمی است و باعث میشود کسانی که از انتشار چنین محتواهای مبتذلی ابا دارند، ببینند که جامعه پذیرفته و خوب موضوع خوبی است و همه در این مسیر هستند، تاس شاید در نهایت او نیز با این جریان همراه شود.
نتیجه میگیریم که رشد گفتمان ابتذال، تولد سوژههای ابتذال را نیز به همراه دارد، وقتی افراد علاقه نشان میدهند و این علاقه آنها در فضای مجازی نمایش داده میشود، سوژههای ابتذال نیز بیشتر خواهد شد؛ هر کسب و کاری که به دنبال تبلیغ است، از این که ببیند به سمت ابتذال برود، بیشتر دیده شده و وارد اکسپلور صفحات وب خواهد شد، به طور قطع تحت تاثیر این محیط رفتار خواهد کرد.
رشد گفتمان ابتذال، تولد سوژههای ابتذال را نیز به همراه دارد، وقتی افراد به این نوع محتواها علاقه نشان میدهند و این علاقه آنها در فضای مجازی نمایش داده میشود، سوژههای ابتذال نیز بیشتر خواهد شد.
از طرفی هنگامی که محتوای مبتذل وارد اکسپلور شده و فضای مجازی از آن پر میشود، این محتوا به چشم هر مخاطبی میآید و هیچ کس از آسیبهای آن در امان نیست؛ در سکوی اینستاگرام هنگامی که بازدید یک محتوای مبتذل زیاد میشود ناخودآگاه به اکسپلور او نیز وارد شده و مخاطب را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
نقطه تسلیم. برخی معتقدند افزایش این نوع اعمال به عادی شدن موضوعات جنسی کمک میکند، آیا این یک گزاره صحیح است؟
اگر تصمیمسازان تلاشی برای تغییر این فضا انجام ندهند و بخواهند دوباره بایستند و از سقوط ممانعت نکنند، مجبور میشوند که این شرایط را بپذیرند، همانگونه که دیده میشود جامعه آن را پذیرفته و بدون قرار دادن جایگزینی این نوع محتوا را به عنوان فرهنگ میپذیرد.
متاسفانه از همه بدتر آن است که در این محیط اتفاقات را طبیعی میبینند، تغییراتی که در سبک زندگی بانوان به واسطه تاثیر محتوای تولیدی آرایشگران به ویژه در حوزه عملهای جراحی، تزریقها و این نوع نگاه به معیار زیبایی نشان داده که ما این را به عنوان یک فرهنگ پذیرفتیم و تصمیم سازان هم در این مورد کار اثرگذاری نکرده اند.
وقتی این محتوا به عنوان یک فرهنگ پذیرفته میشود و از همه بدتر به سبک زندگی افراد وارد میشود و آنها به جای اینکه تماشگر باشند از آن استفاده کرده و خود را به آن نزدیک میکنند، حالا هرچیزی که بخواهد با آن فرهنگ توخالی همراهی نکند از نظر مخاطب معیوب است و به حاشیه رانده شده و طرد خواهد شد.
بنابراین این ذائقه و فرهنگ از فضای شبکه اجتماعی وارد موسیقی، سریالهای خانگی، سینما و تئاتر شده و افراد نیز آن را پذیرفته و از آن استفاده میکنند، چون این نوع ابتذال به عنوان یک شاخصه امروزی و مدرن شناخته میشود.
یک اتفاق بد در این شرایط این است که این افراد که محل توجه هستند، کسانی که دارای ایده بوده و روشنفکر هستند را کنار میزنند و این روشنفکران وقتی استقبال مخاطبان را نمیبینند، فضای مجازی را ترک میکنند و جای خود را به سلبریتی ها و بلاگرها میدهند که تبعاتی بسیاری به دنبال دارد.
آن وقت است که همین افراد مبتذل در مورد پیچیدهترین مسائل اظهار نظر میکنند و مخاطبان نیز با آنها همراهی کرده و از آنها الگوبرداری خواهند کرد.
روشنفکران وقتی استقبال مخاطبان را نمیبینند، فضای مجازی را ترک میکنند و جای خود را به سلبریتی ها و بلاگرها میدهند.
نقطه تسلیم. راه مقابله و جلوگیری از انتشار این محتواها چیست؟ آیا روش های قضایی و پلیسی را باید در اولویت قرار داد؟
بها دادن به صاحبان ایده از سمت تصمیم سازان عرصه مجازی جایگاه ویژهای دارد که باید به آن توجه کرد، یکی از کارهایی که ما مخاطبان میتوانیم انجام دهیم، آن است که این بلاگرها را جدی نگیریم که البته کار سختی است.
اگر تمرین کنیم و سعی کنیم تبلیغات آنها را نادیده بگیریم، هر چقدر واکنش نسبت به این تبلیغات را کم کنیم باعث میشود که گرفتاری افراد دیگر به این بخش از نظام سرمایه داری کمتر شود، ما نباید در فضای مجازی آنها را دنبال کنیم و نباید به دیده شدن آنها ضریب بدهیم.
یکی از راهها برای استفاده درست از فضای مجازی این است که افراد اول باید نیازهای اساسی خود و خانواده خود را اولویت قرار بدهند که بر اساس آن از فضای مجازی حتی به عنوان سرگرمی استفاده نکنند؛ یکی از دلایل مصرف این محتواهای مبتذل سرگرمی است، جایگزینی این سرگرمیها در فضای خانواده موجب ضریب پایینتر محتواها و ناهنجاری این نوع بلاگرها میشود.
از طرف دیگر از سمت قانون مانعی برای این روش اقتصادی که این سبک از بلاگری برای خودش دارد، دیده نمیشود و قطعاً این گونه محتواها یک نگاه جرم انگارانهای دارد، اما وقتی رشد فزاینده تولیدات مبتذل را میبینیم که برای هر تبلیغ و هر کسب و کاری از این روش استفاده میکنند، این گواهی بر عدم ضمانت اجرایی قوانین است.
روشهای قضایی، نظارتهای دقیق به هنگام و مستمر بر عملکرد بلاگرها اثرگذار خواهد بود که گهگاه این را میبینیم، اما مستمر نیست.
از بعد مخاطب نیز افزایش آگاهی، خود آگاهی، نصب نرم افزار سواد فضای مجازی روی سیستم عامل مغزمان برای مدیریت فضای مجازی سودمند است و میتوانیم مصرف فضای مجازی را مدیریت کنیم، اینکه مغز ما تحلیل کند که مهندس این پیام کیست و چه هدفی دارد به فهم سلبریتیسم و درک شهرت طلبها کمک میکند.
میتوان سلبریتیها و بلاگرهای ایرانی را طبقهبندی کنیم، چه کسانی را نباید دنبال کنیم، این نکته را در نظر بگیریم چه کسانی اگر میکروفون و صفحه نمایش را از آنها بگیریم چیزی برای عرضه نخواهند داشت.
نصب نرم افزار سواد فضای مجازی روی سیستم عامل مغزمان برای مدیریت فضای مجازی سودمند است؛ اینکه مغز ما تحلیل کند که مهندس این پیام کیست و چه هدفی دارد به فهم سلبریتیسم و درک شهرت طلبها کمک میکند.
نقطه تسلیم. کلام آخر شما با مخاطبان
طراحی نظام رشد و تحکیم انسانهای مفید برای جامعه بسیار مهم است، این سیاست و ایدهها باید توسط دولت و دغدغهمندان مطالبه شود، افراد بر اساس استعدادهای غیرنمایشی دیده شده و رشد کنند که این موضوع موجب میشود بلاگرها ضریب دیدنشان کمتر شود.
مقامات قضایی حقوق مخاطب را مورد توجه قرار دهند، اینکه سلامت روان افراد جز حقوق افراد است و باید از آن دفاع کرد دلیلی است تا مقامهای متولی از رواج چنین محتواهایی جلوگیری کنند که این کار میتواند کمک کند تا مصرف ضریب نفوذ این افراد و رشد اباحه گری را کاهش داد.
پژوهشگر حوزه مدیریت و کارآفرینی، خبرنگار
عالی بود عالی