• امروز : چهارشنبه, ۲۲ اسفند , ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 12 March - 2025
5
گروه بین المللی بحران بررسی کرد:

ترامپ چگونه با ایران معامله خواهد کرد؟

  • کد خبر : 2409
  • 21 اسفند 1403 - 19:37
ترامپ چگونه با ایران معامله خواهد کرد؟
همزمان با پیروز شدن دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و همچنین با توجه به مواضع ضد ایرانی او، این پرسش مطرح شده که وی به چه ترتیب با جمهوری اسلامی ایران معامله خواهد کرد؟

به گزارش سرویس خارجی نقطه تسلیم، اندیشکده گروه بین المللی بحران در جدیدترین مطلب خود نوشت: نیم سال گذشته ایران در حالت تدافعی قرار داشت، اسرائیل شرکای غیردولتی جمهوری اسلامی، حزب‌الله و حماس را مورد هجوم قرار داده و در عین حال به دفاع خود ایران نیز آسیب رسانده است.

با سقوط حکومت اسد در سوریه، تهران یک متحد دیرینه را از دست داد، اما ایران هنوز هزاران موشک بالستیک دارد که می‌تواند به نقاطی در سراسر منطقه بفرسد، وجود متحدان غیردولتی قدرتمند در یمن و عراق و برنامه هسته‌ای‌ که پیشرفته‌تر از همیشه است، روابط با روسیه و چین را تشدید کرده است.

سوال بزرگ این است که دولت جدید آمریکا چه خواهد کرد؟ برخی از تحلیلگران خارجی بر این باورند که اکنون زمان مقابله با برنامه هسته‌ای ایران در مقابل تصمیم رییس‌ جمهور دونالد ترامپ برای کشیده نشدن به یک جنگ دیگر در خاورمیانه است.

بازگشت به «فشار حداکثری» – تحریم‌های سخت‌تر و سخت‌گیرانه‌تر و اقدام نظامی علیه متحدان غیردولتی ایران – محتمل به نظر می‌رسد، اما اینکه آیا هدف تحت فشار قرار دادن ایران برای دست کشیدن از همه چیز یا بی‌ثبات کردن خود کشور باشد، هنوز مشخص نیست.

در عین حال، به نظر می‌رسد که خود ترامپ برای چشم‌انداز توافق با جمهوری اسلامی رویکرد بازی داشته و یا حداقل آن را رد نکرده است، در حالی که تهران نیز علاقه خود را به تعامل دیپلماتیک نشان می‌دهد، این فرصتی را برای قدرت‌های غربی فراهم می‌کند تا تمایل ایران را برای امتیاز دادن، نه فقط در زمینه هسته‌ای، بلکه بر اساس دستور کار گسترده‌ای که شامل انتقال تسلیحات این کشور به روسیه و کاهش تنش منطقه‌ای است، بیازمایند.

روابط اروپا با ایران به ویژه به دلیل حمایت تهران از تلاش‌های جنگی روسیه در اوکراین، در سطح پایینی قرار دارد، با این حال، دیپلمات های اروپایی با همتایان ایرانی خود در تماس هستند و اروپا از تشدید تنش در خاورمیانه و فروپاشی دیپلماسی هسته ای چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد.

اتحادیه اروپا، کشورهای عضو اتحادیه اروپا و بریتانیا، فرانسه و آلمان (که در دیپلماسی ایران به عنوان E3 شناخته می شود) باید:

۱ – از کانال‌های خود به تهران و واشنگتن برای بررسی خطوط مذاکرات در مورد موضوعات هسته‌ای و غیرهسته‌ای استفاده کنند، و در عین حال آمادگی آنها را برای راه‌اندازی رویه «بازگشت سریع» در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، که در سال ۲۰۱۵ تحریم‌های چندجانبه علیه ایران را در ازای محدودیت‌هایی بر برنامه هسته‌ای‌اش لغو کرد، یا اگر جمهوری اسلامی به معنای تحریم‌های هدفمند بیشتری را اعمال نمی‌کند، نشان دهند.

۲ – اگر دولت جدید آمریکا به سمت تحریم‌های تهاجمی‌تر، اجرای تحریم‌ها و فشار نظامی بر ایران حرکت می‌کند، باید این استراتژی را به اهداف تعریف‌ شده و واقع‌بینانه مرتبط کند.

۳ – بر تعامل خود با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، از جمله از طریق نماینده ویژه اتحادیه اروپا در خلیج فارس، برای حمایت از همکاری رو به رشد بین ایران و همسایگانش برای به حداقل رساندن خطرات تشدید تنش در منطقه فرعی اقدام کنند.

ضعف منطقه‌ای ایران و خطرات هسته‌ای بالا

کارزار اسرائیل علیه حزب‌الله، متحد غیردولتی اصلی ایران، رده‌های بالای این گروه شبه‌نظامی لبنانی و بسیاری از صفوف آن را نابود کرده است.

حماس همچنان در غزه نیرویی مهم است، اما بسیاری از دارایی های نظامی آن نابود شده است. نابودی حکومت اسد توسط شورشیان ، تهران را از داشتن متحد دولتی و مجرای کمک نظامی به حزب الله محروم می‌کند. مبادلات مستقیم نظامی با اسرائیل، ابتدا در آوریل ۲۰۲۴ و سپس در اکتبر همان سال، زمانی که اسرائیل حملات بزرگی را انجام داد، به سیستم های دفاع هوایی و تولید تسلیحات خود ایران نیز آسیب زد.

ایران با این حال، هزاران موشک در اختیار دارد (حداقل برخی از رگبارهای آن که در آوریل و اکتبر به سمت اسرائیل شلیک شد، به دفاع اسرائیل نفوذ کرد) یمن همچنان نیروی قدرتمندی است که کشتیرانی دریای سرخ را مختل می‌کند و برای عبور ایمن از شرکت‌های کشتیرانی سود می‌گیرد.

شبه نظامیان متفقین در عراق همچنان تأثیرگذار هستند، ایران روابط خود را با چین و روسیه تقویت کرده است، از جمله از طریق معاهده مشارکتی که اخیراً با مسکو امضا شده است و روابط خود را با پادشاهی های عرب خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی اصلاح کرده است.

به علاوه، برنامه موشکی ایران در حال جمع شدن است، دیپلماسی چندجانبه حول محدود کردن ظرفیت غنی‌سازی و افزایش شفافیت بر اساس برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، یا توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، در سال ۲۰۲۲ از بین رفت.

در حالی که تهران ظاهراً پیشنهاد کرد گام‌های کوچک‌تری برای مهار ظرفیت غنی‌سازی خود بردارد، اما آنها ناکام ماندند، این کشور همچنان به ذخیره اورانیوم غنی شده خود ادامه می دهد و زمان شکست خود – زمان لازم برای جمع آوری مواد شکافت پذیر یک سلاح را عملاً به صفر می رساند، اگرچه مونتاژ یک سلاح و نصب آن بر روی یک سیستم تحویل می تواند حداقل چند ماه دیگر طول بکشد.

اینکه ایران چگونه باید به زیان هایی که در یک سال گذشته متحمل شده و فشارهای داخلی پاسخ دهد، موضوع بحث های شدیدی در درون نظام حکومتی است.

رئیس جمهور مسعود پزشکیان خود را اصلاح طلب معرفی می کند، اما با چالش هایی مواجه است، محافظه کارانی که بر پارلمان تسلط دارند و نظارت بر نهادهای حاکمیتی غیرمنتخب را حفظ می کنند، نمی توانند محدودیت های فرهنگی را که به نظر آنها هسته اصلی اخلاق انقلابی است، به ویژه در رابطه با حقوق زنان، مطرح کنند.

برخی از مقامات تیم پزشکیان با درک مسیر ناپایدار کشور، علاقه خود را برای تعامل با پایتخت‌های غربی ابراز می‌کنند و به نظر می‌رسد در صورت فراهم شدن فرصت، از نعمت رهبر معظم انقلاب برای چنین دیپلماسی برخوردارند.

در مجموع، برای اردوگاه میانه‌روتر ایران، روابط عمیق‌تر ایران با قدرت‌های غیر غربی ارزشمند است، اما هیچ جایگزینی برای منافع اقتصادی که بهبود روابط با غرب می‌تواند به همراه داشته باشد، نیست، به‌ویژه که بازگشت از چین و روسیه همیشه با انتظارات عالی مطابقت ندارد.

با این حال، بسیاری از افراد در درون ایران، چه با غرب و چه با منتقدان داخلی، علیه سازش استدلال می‌کنند و درخواست‌ها از ایران برای تولید سلاح در حال افزایش است؛ حفظ پایبندی دکترینال سفت و سخت به ارزش های انقلابی، به جای سرگرم کردن مفاهیم اصلاحات سیاسی-اجتماعی و تنش زدایی بین المللی، یک اصل اساسی است.

برای آنها، تسلیحات به عنوان راهی برای بازسازی بازدارندگی پس از ضرباتی که ایران متحمل شده است، به طور فزاینده ای جذاب است، آنها همچنین بر این باورند که استراتژی بلندمدت دیپلماتیک و اقتصادی ایران باید از اروپا و آمریکا چشم پوشی کند و به جای آن بر بهبود بیشتر روابط با قدرت های غیر غربی تمرکز کند.

راهبرد ایالات متحده آمریکا

اینکه دولت ترامپ چه جهتی را اتخاذ خواهد کرد، مشخص نیست، یقیناً، برخی از حلقه‌های او – و برخی از رهبران اسرائیلی – در ضعف ایران فرصتی برای وارد کردن ضربه‌ای قاطع به برنامه موشکی ایران می‌بینند، چنین ضربه‌ای ممکن است مستلزم حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران باشد که در اعماق کوه‌ها حفر شده‌اند (که اسرائیل نمی‌توانست بدون بمب‌های سنگین ایالات متحده انجام دهد)

چنین تلاش‌هایی تقریباً باعث می‌شود تهران، با مشاهده خطر وجودی، با آنچه که دارد، پاسخ دهد، خواه رگبار موشکی با هدف اسرائیل، حملات بیشتر یمنی‌ها یا شبه‌نظامیان مستقر در عراق یا حتی حمله به تأسیسات نفتی خلیج‌فارس، که علی‌رغم بهبود روابط تهران با پادشاهی‌های خلیج فارس، ممکن است به عنوان آخرین راه‌حل باشد و باعث افزایش قیمت جهانی نفت شود.

رهبران عرب خلیج فارس که آخرین بار از «فشار حداکثری» حمایت کردند، این بار نسبت به آن احتیاط کردند، زیرا می‌ترسند در خط تیراندازی قرار بگیرند.

خوشبختانه، در حال حاضر، کمی نشان می‌دهد که ترامپ از اقدام نظامی مستقیم علیه ایران حمایت می‌کند، مگر اینکه اطلاعات نشان دهد که واقعاً به سمت سلاح‌سازی حرکت می‌کند. به احتمال زیاد تشدید “فشار حداکثری” – تشدید تحریم ها و شاید برخی اقدامات نظامی علیه متحدان غیردولتی ایران است، خطرات تشدید کننده چنین کمپینی بستگی به این دارد که چه چیزی در پی دارد و اهداف آن چیست.

اگر هدف تحت فشار قرار دادن ایران برای گرفتن امتیازاتی است که فراتر از آن چیزی است که رهبرانش می توانند ارائه دهند، مانند توقف کامل غنی سازی اورانیوم، این نیز خطر واکنش ایران را به دنبال خواهد داشت، به همان اندازه که تهران نمی‌خواهد حتی ضعیف تر از آنچه هست تلقی نشود.

بهتر است ابتدا دیپلماسی را مورد آزمایش قرار دهیم، حتی اگر در صورت شکست، فشار بیشتری را تهدید کنیم، دست‌کم برخی از حلقه‌های ترامپ تمایل به چنین رویکردی دارند، تهران ممکن است آماده در نظر گرفتن امتیازاتی باشد که در مذاکرات قبلی روی میز نبود، از جمله تامین تسلیحات این کشور به روسیه و حتی حمایتش از حزب الله و سایر شبه نظامیان، و همچنین کنترل های شدید بر برنامه هسته ای خود، علیرغم موفقیت‌های اسراییل علیه ایران در شش ماه گذشته، تلاش برای تضعیف بیشتر جمهوری اسلامی بدون حداقل آزمایش دیپلماسی، خطر واکنش منفی را به همراه خواهد داشت و ممکن است پنجره دیپلماسی را ببندد.

گزینه های اروپا

در دوره اول ترامپ، رهبران اروپایی با رویکرد تقابل‌آمیز او در قبال ایران، به‌دنبال کاهش پیامدهای ناشی از تصمیم نادرست آمریکا برای خروج از برجام بودند. این بار، دشمنی اروپا با جمهوری اسلامی شدیدتر شده است، زیرا روابط اروپا و ایران از سال ۲۰۲۲ بدتر شده است. آنها همچنین درباره ارائه پهپادها و موشک های ایران به روسیه عصبانی هستند.

آنها همچنین از بازداشت اتباع اروپایی، حمایت ایران از “محور مقاومت” و اقدامات ایران علیه مخالفان در خاک اروپا انتقاد می کنند.

با این حال، اروپا از تشدید تنش در خاورمیانه، به ویژه در زمان عدم اطمینان در منطقه، سود چندانی نخواهد داشت، موقعیت ایران ممکن است تضعیف شده باشد، اما هنوز دارایی های بزرگی برای استفاده دارد.

اتحادیه اروپا و دولت های اروپایی به تنهایی انگیزه های کمی برای پیشنهاد تهران دارند، با این حال، آنها می توانند به دیپلمات های ارشد اتحادیه اروپا که در مسائل منطقه ای و عدم اشاعه مسلط هستند، قدرت دهند تا از کانال هایی در ایالات متحده و ایران برای سنجش آمادگی دو طرف برای دیپلماسی استفاده کنند.

به ویژه، مقامات اتحادیه اروپا، احتمالاً با همتایان عرب خلیج فارس همکاری می‌کنند، می‌توانند آزمایش کنند که آیا اظهارات تهران برای تجدید گفتگو صادقانه است و چه چیزی ممکن است روی میز باشد – هم از نظر برنامه هسته‌ای ایران و هم سیاست خارجی آن به طور کلی – و یافته‌های خود را به واشنگتن منتقل کنند.

برنامه E3 به دنبال پیشرفت عمده در هرگونه مذاکره برای معکوس کردن توسعه هسته‌ای ایران تا اواسط سال خواهد بود تا تصمیم بگیرد که آیا رویه «بازگشت سریع» در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل را آغاز کند، قطعنامه ای که در سال ۲۰۱۵ تحریم های چندجانبه علیه ایران را در ازای محدودیت های برنامه هسته ای آن لغو کرد.

این بند می‌تواند قبل از اکتبر در صورت “عدم اجرای قابل توجه” با توجه به شرایط توافق فعال شود و در نتیجه تحریم‌های سازمان ملل را بازگرداند (پس از اکتبر، قدرت غربی دیگر نمی‌تواند تحریم‌ها را بدون حمایت چین و روسیه بازگرداند).

ایران تهدید کرده که در صورت وقوع فوری، از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای خارج می‌شود و برنامه هسته‌ای خود را به زمین‌های ناشناخته می‌برد و به طور بالقوه به سیاست بین‌المللی پایان می‌دهد.

اگر شکاف بین آنچه ایران ارائه می‌کند و دولت ترامپ که برای ورود به مذاکرات کافی می‌داند بسیار زیاد است، اما تلاش‌ها قابل تحقق است، اگر ایران و ایالات متحده آماده ورود به مذاکرات هستند، معامله در این مسیر ممکن است خیالی به نظر برسد، اما بعید است به این زودی لحظه بهتری برای دیپلماسی رقم بخورد.

اگر ترامپ «فشار حداکثری» را افزایش دهد، تمرکز اروپا باید بر فشار بر دولت ایالات متحده باشد تا آن را به عنوان بخشی از استراتژی با هدف دستیابی به یک پیروزی دیپلماتیک ببیند، نه به عنوان یک هدف. به عبارت دیگر، رهبران اروپایی هر کاری که می توانند انجام می دهند تا واشنگتن را وادار کنند تا آنچه را که از ایران می خواهد مشخص کند، و اصرار می کنند که خواسته هایش در محدوده آن چیزی باشد که امکان پذیر است و می تواند به عنوان مبنایی برای مذاکرات باشد.

هر اتفاقی که بیفتد، افزایش تعامل اروپا با شورای همکاری خلیج فارس، که در اولین اجلاس سران اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در ماه اکتبر برگزار می شود، مورد تاکید قرار گرفت و فرصتی برای همکاری دوجانبه سودمند در خلیج فارس ارائه می دهد.

اتحادیه اروپا می تواند به تقویت بهبود سازنده در روابط تهران با ریاض و ابوظبی با ارائه پشتیبانی و تخصص فنی برای ابتکارات منطقه ای در مورد موضوعاتی مانند همکاری های زیست محیطی کمک کند.

۵/۵ - (۱ امتیاز)
بیشتر بخوانید:

برنامه نویس، دانش‌آموخته علوم سیاسی و پژوهشگر تحریمهای اقتصادی

لینک کوتاه : https://noghtetaslim.ir/?p=2409

نظر شما

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.