به گزارش نقطه تسلیم، اکنون که در آستانه خاتمه ماموریت و بازگشت از مجموعه استانداری به سازمان جهاد کشاورزی استان هستم، خالی از لطف نیست به موضوعی فرامتن اشاره کنم.
در طی ۱۸ سال خدمت من در فضای مدیریت دولتی (از بنیاد شهید، جهاد کشاورزی، پارک علم و فناوری گرفته تا استانداری) به ندرت پیش آمده حسرت موضوع یا موقعیتی را با خود به همراه داشته باشم، اما اگر بگویم یک استثنا در این خصوص وجود دارد، اغراق نکردهام و آن حسرت همراهی و ملازمت با عباس نیکویه در سنگر خدمترسانی است.
آشنایی تفصیلی من با ایشان به طرح «تجربهنگاری فرمانداران و بخشداران منتخب استان» سال ۱۴۰۲ باز میگردد؛ شاید پیش از آن، شناخت من از ایشان خیلی اجمالی و محدود به همان لیستهای انتخاباتی و ائتلافهای سیاسی بود.
در این طرح ۱۴ نفر از فرمانداران و بخشداران مشارکت داشتند و طی مصاحبههای تفصیلی از تجربیات و دانش مدیریت اجرایی خود گفتند.
در این میان، فرماندارانی که در این طرح از حضورشان بهرهمند شدیم، هر کدام پیشکسوت، مجرب و صاحب سبک بودند؛ از آقای سید ابوالفضل رضوی که راهبری مدیریت بحران مربوط به زلزله منجیل و قزوین را با آن کیفیت مناسب به سرانجام رسانده بود -به نحوی که مورد تقدیر مرحوم هاشمی هم واقع شده بود- بگیرید تا آقای سیاوش طاهرخانی و رضا طاهری که به عنوان فرمانداران تاکستان چندین ایده نوآورانه و مهم اقتصادی را پیادهسازی کرده بودند، به جرات میتوان گفت در بین مصاحبهها، مصاحبه آقای نیکویه بهترین بود.
کمتر کسی هست از قلم صریح بنده در نقد اصولگرایی و برخی کژکارکردهای فعالان سیاسی آن مطلع نباشد، کما این که در خصوص اعوجاج لایه فکری (ونه کارگزاران) اصلاحطلبان هم به کرات نوشتهام؛ اما به نظرم عباس نیکویه یک استثنا است، آن هم استثنائی مهم.
آن چه من در پس «تحلیل فرامتن» تجربیات او به آن دست یافتم حاوی یک نکته مهم است: این که آقای نیکویه حداقل یک نسل جلوتر از زمان خودش بود.
آنجایی که هنوز دانش و رشته آیندهپژوهی در کشور شکل نیافته بود و برنامه محوری در سطح استانها چندان مرسوم نبود؛ جهتگیری و گزارشات تحلیلی او از این جنس بود؛ آن جایی که فضای سیاسی حاکم بر کشور یک فضای نسبتا تک صدایی بود کنشگری او در جهت انبساط و توسعه سیاسی استان بود؛ آن جایی که هنوز مفهوم «حکمرانی محلی» در کشور ایجاد نشده بود، راهبری موضوعات مختلف شهر توسط او چنین حال و هوایی داشت و آن جایی که هنوز رویکرد فعالیتهای جهادی به رویکردهای جدید دهه ۹۰ متحول نشده بود، او این گونه میاندیشید.
با این که من و او از دو نسل متفاوت هستیم، اما من در پس تجربیات خدمتی او از زابل و برازجان گرفته تا قزوین یک احساس همدلی و حسرت داشتم، نمیدانم شاید ریشه این حسرت و ریشه این حبّ به این روایت امام صادق علیه السلام بازگردد:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُ مَعَالِیَ الْأُمُورِ: خداوند عزّو جلّ همّتهای بلند و شریف را دوست دارد(۱) و به نظرم اگر بر اساس «تحلیل فرامتنِ» تجربیات بگویم آقای نیکویه یک چنین همتی داشت، سخن به گزافه نگفته باشم.
اگر از حسرت فردی اشاره شده بگذرم، یک حسرت جمعی کماکان باقی میماند و آن «حکمتخانه حکمرانی» است؛ فضایی که بتوانیم فارغ از گرایشات سیاسی و دوقطبیهای مرسوم این تجربهها را به نسلهای آتی منتقل کنیم و از داشتههایمان بیشتر برخوردار شویم.
ماهیت این حکمتخانه چیز متفاوتی از اندیشکده های مرسوم حکمرانی است همانطور که هدف و غایت آن متفاوت از مدارس حکمرانی کشور است که اخیرا متداول شده است.
اینجا قرار است کارگزاران اجرایی جدید و قدیم استان گردهم آیند و انتقال تجربیات پیرامون مسایل حیاتی و اولویت دار استان صورت گیرد، تبادل نظر در خصوص حکمرانی محلی انجام پذیرد و آموزش و توانمندسازی کارگزاران جوان استان در آن رقم بخورد.
اکنون ما هستیم و این رسالت بزرگ که بر زمین باقی مانده است.
۱.وسائل الشیعه ؛ ج. ۱۷، ص. ۷۳
تحلیلگر حوزه سیاستگذاری عمومی، کارشناس حوزه نوآوری سازمانی و اصلاح نظام اداری و پژوهشگر حوزه سیاستگذاری علم و فناوری